چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۰۴

خانه و خانواده

همون طور که اسپرسو به شما انرژی میده مطالب وبلاگ اسپرسو هم شما را شگفت زده میکنه

تأثیر نظم و انظباط در عزت نفس کودکان

۶۹۳ بازديد

نظم و انضباط سالم می تواند به کودک شما کمک کند نسبت به آنچه انجام داده است احساس بدی کند، اما نباید باعث شود او نسبت به کسی که است احساس بدی کند.

 

نظم و انضباط سالم می تواند به کودک شما کمک کند نسبت به آنچه انجام داده است احساس بدی کند، اما نباید باعث شود او نسبت به کسی که است احساس بدی کند.


1- نظم و انضباط مناسب  به عزت نفس می افزاید.

اهمیت بینش و پذیرفتن فرزندتان به عنوان  شخصی که نمی تواند به اندازه کافی تحت فشار قرار گیرد تا بتواند عزت نفس خود را تقویت کند. عوامل دیگری نیز وجود دارد که به عزت نفس در کودکان کمک می کند. دو مورد مهم از این عوامل نظم و انضباط و تعیین محدودیت برای فرزندان شما است.

کودکانی که دارای انضباط نیستند و محدودیتی ندارند، نمی توانند با عزت نفس بالا رشد کنند. آنها تمایل به وابستگی بیشتری دارند و احساس می کنند که کنترل کمتری نسبت به جهان خود دارند. بچه ها، دقیقاً مانند بزرگسالان، وقتی احساس می کنند کنترل دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند. آنها برای حفظ عزت نفس به محافظت جسمی و عاطفی از قوانین و محدوده ها نیاز دارند.


2- به جای مجازات از نظم و انضباط استفاده کنید.

کودکانی که تنها با پیامدهای منفی مجازات می شوند و یا از طریق صحبت های منفی مجازات می شوند، می توانند یاد بگیرند که رفتار کنند اما اغلب این کار را با کینه نسبت به والدین و با کمی اعتماد به نفس درونی انجام می دهند. نظم و انضباط با آموزش به کودک در چگونگی رفتار مناسب کار می کند. این شامل فراهم کردن وسایل مورد نیاز کودک برای تصمیم گیری بهتر در آینده است. شما می توانید فرزند خود را به روش های زیر نظم دهید:

انتخاب گزینه ها: این به کودک شما اجازه می دهد تا عملکرد و پیامدهای خود را کنترل کند. یک انتخاب باید نتیجه مثبتی داشته باشد و دیگری نتیجه منفی داشته باشد.

 امتیاز: قبل از اینکه یک مورد یا فعالیت مورد نظر را از بین ببرید، به کودک خود هشدار دهید.

پیامدهای طبیعی: این پیامدها بدون مداخله والدین اتفاق می افتد. اگر کودکی از خوردن غذا امتناع کند، گرسنه خواهد بود. اگر کودکی اسباب بازی پرتاب کند، آن را می شکند.

پیامدهای منطقی: این عواقب معقول مربوط به رفتار است. به عنوان مثال، اگر فرزند شما کاری خطرناک انجام می دهد، شما او را از اوضاع خارج کرده یا مورد خطرناک را حذف می کنید.


3- اسباب نظم و انضباط مناسب با سن فرزند شما.

فرزند شما در دو سالگی نیاز به نوع دیگری از نظم و انضباط دارد که در سن پنج، ده و پانزده سالگی انجام دهد. در حقیقت، هر سال سن اضافی باعث خواهد شد که کنترل زندگی فرزند خود را به فرزند خود واگذار کنید. به فرزندتان اجازه دهید زندگی خود را کنترل کند، به روشی مناسب برای سن، یک راه دیگر برای رشد عزت نفس است. علاوه بر این، کودکانی که به مدرسه می روند هر ساله بیشتر و بیشتر از خانواده خود تبعیت می کنند.

تا زمانی که فرزند شما نوجوان یا جوانی است، از گروه همسالان، رقابت قدرتمندی خواهید داشت. این همان روشی خواهد بود، خواه دوست داشته باشد یا نه. در این مرحله انضباط سابق شما باید نوجوان خود را به سمت عزت  نفس خویش سوق دهد. مطمئن باشید که عواقب یا اقدامات انضباطی رفتار فرزند شما برای سن آنها مناسب است. زمان وقفه ممکن است برای یک کودک نوپا موثر باشد، اما کمتر احتمال دارد که روی یک سنین جوانی کار کند.


4- یک نوجوان و جوان نیز به استقلال احتیاج دارد.

نوجوانان به ندرت به اندازه دلخواه خود به استقلال احتیاج دارند، اما برای تصمیم گیری های خود به یک فرصت توسعه نیاز دارند. هرچه تمایل به استقلال به نوجوان تان کمتر باشد، احتمال دارد که او به هر حال تمرد کند و استقلال را به دست گیرد. برقراری نظم و انضباط و عواقب در اوایل زندگی به این معنی است که نوجوان شما مهارت و ابزارهایی برای کنترل رفتار خود و تصمیم گیری های خوب خواهد داشت.

این احساس کنترل بر زندگی خود، و وسیله ای برای زندگی با مسئولیت پذیری، به نوجوان شما در توسعه عزت نفس و استقلال کمک می کند. این استقلال است که به آنها کمک می کند تا در بزرگسالی موفق شوند. عدم نظم بخشیدن به فرزند شما در طول زندگی احساس خودپسندی را به وجود می آورد. که منجر به انتخاب ضعیف، عزت نفس پایین و کشمکش مستقل به شیوه ای موفق خواهد شد.

 

 

مرجع

چرا مرد زندگی‎تان به شما پیشنهاد ازدواج نمی‌دهد؟

۷۱۸ بازديد

برای بسیاری از خانم‌ها ازدواج کردن مهمترین هدف زندگی ست. آن‌ها مدام در مورد لباس عروسی، حلقه ازدواج، جشن عروسی و غیره... خیالپردازی می‌کنند در حالی که مرد زندگی شان هیچ علاقه‌ای به این کار نشان نمی‌دهد.

در این شرایط خانم‌ها مدام به دنبال علت این رفتار‌ها می‌گردند: «چرا عشق زندگی ام به من پیشنهاد ازدواج نمی‌دهد؟» این که مرد زندگی تان به شما پیشنهاد ازدواج نمی‌دهد دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد. برای یافتن جواب، در ادامه مطلب همراه مان باشید.

ازدواج کردن برای خیلی ها، به معنی از دست دادن آزادی ست، به خصوص زمانی که فرزند نیز به جمع شان اضافه می‌شود. شاید مردی که به او علاقه دارید، می‌ترسد که پس از ازدواج با شما آزادی اش را از دست دهد. در این شرایط شما باید این اطمینان را به او بدهید که همچین اتفاقی نمی‌افتد. اگر او نگران این است که پس از ازدواج باید دور دوستان، سفر یا تفریحات خود را خط بکشد، به او بگویید که در تمام این خوشگذرانی‌ها کنارش خواهید بود.

اگر چه اولویت اکثر خانم‌ها رابطه عاطفی شان است، اما آقایان معمولا کارشان را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهند. ممکن است که مرد زندگی شما این روز‌ها به شدت درگیر کارش باشد. ازدواج کار ساده‌ای نیست، نیاز به وقت آزاد، ذهن باز و پول دارد، از این رو ممکن است که طرف مقابل شما به دلیل مشغله کاری خود نتواند در حال حاضر دست به این کار بزند. در این شرایط بهتر است که به او فشار نیاورید، زیرا فشار و اصرار‌های شما بر مشکلات او خواهد افزود. کمی به او زمان دهید تا هر چه سریع‌تر به کارهایش سروسامان دهد تا با خیال راحت بتواند برای عروسی با شما برنامه ریزی کند.

علارغم این که سنت تغییر کرده و برخی آقایان به طور مستقیم از زن مورد علاقه شان خواستگاری می‌کنند و سپس خانواده هایشان را در جریان می‌گذارند، اما برخی دیگر نیز هستند که ترجیح می‌دهند این موضوع را اول با خانواده طرف مقابل شان مطرح کنند. از این رو شاید مرد زندگی شما برای تماس گرفتن با پدرتان کمی نگران است، از این رو آن را به تعویق می‌اندازد. شاید او از این که از پدرتان جواب منفی بگیرد، می‌ترسد. اگر تشخیص دادید که مشکل او تماس با خانواده تان است، بهتر است که شرایطی فراهم کنید تا او راحت‌تر بتواند با پدرتان ارتباط برقرار کند.

در بعضی از خانواده‌ها رسم است که اول فرزندان بزرگ ازدواج کنند و سپس فرزندان کوچک تر، از این رو شاید مشکل مرد مورد علاقه شما این است که هنوز در خانه، برادر یا خواهر مجرد بزرگ‌تر از خود دارد و منتظر ازدواج آنهاست. در این شرایط شما باید به سنت آن‌ها احترام بگذارید. در واقع اصرار‌های شما فرقی در این شرایط ایجاد نخواهد کرد. در این شرایط، بهتر است که با طرف مقابل تان حرف بزنید و از او بخواهید که یک زمانی را برای شما تعیین کند.

شاید خواهر یا برادر بزرگ‌تر او اصلا قصد ازدواج نداشته باشد یا این که تا چند سال آینده هم به خانه بخت نروند، آنوقت تکلیف شما چیست؟ شما نیز باید به زمان تان احترام بگذارید و از او بخواهید که یک بازه زمانی برای شما مشخص کند.

زمانی که شما به ازدواج فکر می‌کنید، باید به فکر بچه دار شدن هم باشید. شاید مرد زندگی تان، برخلاف شما علاقه‌ای به پدر شدن نداشته باشد. این مسئولیت بزرگی ست که طرف مقابل تان نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد، از این رو سعی می‌کند که ازدواج را نیز به تعویق بیاندازد. شاید بد نباشد که در مورد فرزند با او به طور جدی‌تر صحبت کنید. شاید نگرانی‌های او برطرف شد و برای ازدواج با شما نیز انگیزه بیشتری پیدا کرد.

ازدواج برای برخی از مردم به معنی تمام شدن هیجانات زندگی ست. شاید مرد زندگی تان فرد خودخواهی باشد که دوست داشته باشد تنهایی به دور دنیا سفر کند، کار‌های خطرناک انجام دهد و هر روز زندگی اش پر از هیجان باشد... طبیعی ست که این فرد به زندگی متاهلی و آرام تمایلی نداشته باشد. او احساس می‌کند که با ازدواج دست و پایش بسته شده و تمام فرصت‌های زندگی اش را از دست می‌دهد. بهتر است که ابتدا با او صحبت کنید و این اطمینان را به او دهید که زندگی متاهلی نیز هیجانات خود را خواهد داشت.

اگر باز هم نتوانستید او را متقاعد کنید، بهتر است که کمی دیگر به او فرصت دهید. بدون شک او روزی به آرامش زندگی متاهلی نیاز پیدا خواهد کرد. اگر تمام شرایط برای طرف مقابل تان فراهم است، اما او به شما پیشنهاد ازدواج نمی‌دهد و مدام این پا و آن پا می‌کند، احتمال دارد که او دلش جای دیگری گیر باشد.

به رفتار‌های او دقت کنید. آیا او هنوز عکس‌های عشق قبلی اش را در گوشی نگه داشته؟ آیا هنوز عکس هایش را لایک می‌کند؟ یا این که در حرف هایش با شما مدام از او حرف می‌زند؟ اگر نشانه‌های عجیب و غریبی از این شکل را در رفتار او دیدید، بدانید که زنگ خطر زده شده است و ممکن است که او هنوز دلش پیش فرد دیگری گیر باشد. در این شرایط بهتر است که هر چه زودتر به رابطه با او خاتمه دهید.

 

 

مرجع

هویت اجتماعی کودکان را چگونه شکل دهیم؟

۷۱۰ بازديد

دوران کودکی بخش مهمی از رشد اجتماعی افراد را شامل می‌شود، به ویژه آن که در این دوره است که هویت اجتماعی و یا احساسی شخص شکل گرفته و احساس وابستگی واقعی او نسبت به جامعه و اجتماع نیز بروز پیدا می‌کند.

در این میان برخی از کودکان با مشکلانی در احساساتشان نسبت به خود و هویت اجتماعی‌شان روبه‌رو می‌شوند که آن‌ها را در مقابل اجتماع آسیب‌پذیر کرده و باعث ایجاد شکلی از افسردگی در وجودشان می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که افسردگی طیف وسیعی از شرایط پیچیده‌ای را شامل می‌شود که می‌تواند بنا بر موقعیت موجود در زندگی فرد نقش اساسی را در شخصیت او و هم‌چنین تصمیم‌گیری‌هایش داشته باشد. در این مطلب همراه ما باشید تا در رابطه با اهمیت هویت اجتماعی کودکان بیشتر بگوییم.

هر کودکی دارای هویت اجتماعی است و به همین دلیل نیز می‌تواند نقش‌های متفاوتی را در جامعه نسبت به دیگران درک کند، فرقی هم نمی‌کند که این نقش‌ها از طریق کدام موقعیت اجتماعی، فرهنگی یا قومیتی، عقاید و... بروز پیدا می‌کند. کودک می‌تواند بسته به شرایط خود احساس هویت و غرور، عزت‌نفس و همین‌طور سازگاری با هویت اجتماعی‌اش را به دست آورد.

با این حال اگر هویت اجتماعی کودک با سرعت زیادی تغییر پیدا کند، مورد تهدید قرار بگیرد و یا حتی سرزنش شود می‌تواند باعث بروز افسردگی و سرخوردگی در کودک شود که همین موضوع نیز پیامد‌های منفی بسیاری را به دنبال خواهد داشت. طبیعتاً برای داشتن هویت اجتماعی فرد به اطرافیان خود نیاز خواهد داشت تا بتوانند او را تائید کرده و یا رفتارهایش را انکار یا رد کنند؛ بنابراین می‌توان گفت که اطرافیان ما می‌توانند علاوه بر تأثیر در هویت اجتماعی‌مان بر احساسات ما نسبت به خودمان نیز تأثیر بگذارند.

برای مثال اگر کودکی احساس خجالت داشته باشد و خود را دائماً از اطرافیانش دور نگه دارد می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که اطرافیانش او را تنها گذاشته و آغوش گرمی به سویش دراز نمی‌کنند؛ بنابراین هویت اجتماعی کودک دقیقاً برگرفته از برخورد او با نقش اجتماعی‌اش بوده و می‌تواند در شرایطی مانند خجالتی بودن فرد و همین‌طور عقب‌نشینی‌اش از جامعه به طور کامل تحت تأثیر قرار بگیرد. به دنبال همین هم هست که فرد می‌تواند احساسات متفاوتی از جمله رضایت، احساس تنهایی، ناامیدی، امید و یا هر چیز دیگری را تجربه کند.

به طور کلی می‌توان گفت که هویت اجتماعی به فرد این امکان را می‌دهد که خود را به عنوان جزئی از گروه بشناسد و بتواند در دنیای اجتماعی احساس تعلق پیدا کند. به همین دلیل نیز این هویت‌ها می‌توانند نقش مهمی را در شکل‌گیری شخصیت فرد ایجاد نمایند.

هر چه فرد با گروه‌های مشخص‌تری ارتباط برقرار کند می‌تواند شاهد تأثیرات بسیار آن در رابطه با احساسات و همین‌طور شخصیت خود باشد. عضویت در چنین گروه‌هایی بسته به چگونگی توجه خود فرد و همین‌طور اعضای گروه به توانایی‌های او می‌تواند درصد اهمیت متفاوتی داشته باشد؛ بنابراین به دست آوردن جایگاهی مطلوب در یک گروه می‌تواند به افراد کمک کند تا احساساتی اعم از اطمینان، رضایت و همین‌طور رضایت بیشتری را تجربه نمایند.

در این میان، اما باید اضافه کرد که وقتی فردی به افسردگی دچار می‌شود تمایل بسیاری به ترک محیط‌های اجتماعی پیدا می‌کند. مطالعات نشان می‌دهند که عوامل اجتماعی می‌توانند به عنوان یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین دلایل افسردگی در فرد شناخته شوند. به همین دلیل هم هست که وقتی کودکی تصمیم به پشت سر گذاشتن دوره‌هایی از تنهایی می‌گیرد احتمال ابتلا به افسردگی در او بسیار پیش‌بینی خواهد شد.

مقوله شناسایی اجتماعی فرد اهمیت بسیاری دارد، چراکه نشان‌دهنده نحوه تعامل او با افراد جامعه و تأثیرات متقابل آن‌ها خواهد بود. این یعنی که اگر فردی نسبت به هویت خود احساس خوبی داشته باشد می‌توان چنین برداشتی را داشت که به احتمال زیاد توانسته در گروه‌های اجتماعی ارتباط و تعامل خوبی داشته باشد و در نتیجه احساسات مثبتی نیز نسبت به خود به دست آورد.

باید گفت که همه کودکان با بروز تغییرات و تهدید‌هایی در هویت اجتماعی‌شان دچار افسردگی نخواهند شد. این موضوع نشان می‌دهد که تأثیرات هویت اجتماعی در افراد متفاوت با یکدیگر فرق خواهد داشت. برای مثال اگر کودکی خود را به عنوان یک ستاره فوتبال بشناسد و ناگهان دچار آسیب شده و از ادامه تمرینات باز بماند، می‌تواند شرایط متفاوتی را تجربه کند. می‌تواند دیگر هرگز به سراغ فوتبال نرود و عزت‌نفس خود را از دست بدهد یا حتی می‌تواند هم تنها در مدتی کوتاه احساس ناراحتی کند و بعد از سپری شدن زمان موردنظر برای بهبودی مجدداً به رشته ورزشی خود بازگردد.

این موضوع در بسیاری از کودکان حتی به بروز افسردگی نیز خواهد انجامید. باید اشاره کرد که این مسئله به آن منزله نیست که کودک دیگر نمی‌تواند یک هویت اجتماعی جدیدی را برای خود شکل دهد، بلکه به سادگی نشان‌دهنده اهمیت چگونگی دید کودک در رابطه با دنبال اطراف او خواهد بود. طبیعتاً نقش والدین در شکل‌گیری و البته حفاظت از هویت اجتماعی بسیار پررنگ و تأثیرگذار خواهد بود. به همین دلیل نیز مهم‌ترین کاری که پدر و مادر باید انجام دهند آن است که از نقش‌ها و هویت اجتماعی فرزند خود حمایت کنند.

البته این بدان معنا نیست که بر روی تک‌تک نقش‌های اجتماعی او تأکید داشته باشند، بلکه باید آن‌ها را ترغیب کنند نا موقعیت‌ها و شرایط متفاوت‌تری را نیز امتحان نمایند و سایر نقش‌های مهم‌تری را هم تجربه کنند، نقش‌هایی مانند نوه، خواهر و برادر، دانش‌آموز، همسایه و... بودن. با این حال اگر هر زمانی احساس کردید که فرزند شما به افسردگی و از دست دادن هویت اجتماعی دچار شده بهتر است که او را به یک مشاور ببرید تا مسئله را هر چه سریع‌تر حل کند.

مرجع

آماده کردن خانواده برای رویدادهای غیرقابل تصور

۷۱۳ بازديد

مقابله با مرگ و میر خودمان دشوار است، و چنین اتفاقی اغلب برای فرزندانمان سخت تر است.

مقابله با مرگ و میر خودمان دشوار است، وچنین اتفاقی اغلب برای فرزندانمان سخت تر است. وقتی امنیت اقتصادی را حل می کنید و شروع به بررسی برنامه های خود برای بازنشستگی می کنی، از برنامه ریزی املاک خودداری نکنید.

شما هرگز قادر نخواهید بود از مشکلاتی که فرزندانتان بعد از مرگ متحمل می شوند، را بطور کامل برطرف کنید، اما برنامه ریزی املاک و مستغلات می تواند در صورت تمایل آن را از بین ببرد همه استرس و ناامیدی های خارجی را که ممکن است احساس کنند، برطرف کنید. در اینجا 5 راه برای کاهش بار خانواده در هر مرحله از زندگی، در صورت اتفاق غیرقابل تصور برای شما آورده شده است.


1- درباره ی مرگ با بچه های خود صحبت کنید.

فرزندان خردسال شما ممکن است بهترین کاندید برای بحث های فلسفی در مورد مرگ و میر نباشند، اما شما از اینکه چقدر آنها انتخاب می کنند شگفت زده خواهید شد. حتی اگر تا بزرگ شدن فرزندانتان هیچ مرگ و میر بزرگی را در خانواده تجربه نکنید، نمی خواهید فرزندانتان به عنوان بزرگسال با تفکر به مرگ بی بصیرت شوند.

در بزرگسالی، خود را به عنوان منبعی که مایل به پاسخگویی به سؤالاتی است که در مورد مرگ و میر وجود دارد، در دسترس قرار دهید، از نظر شما ، شخص خود یا شخص دیگری هنگامی که زمان حضور در مراسم تشییع جنازه یا بیدار شدن فرا رسید، به فرزندان خود بگویید که دقیقاً چه اتفاقی می افتد و چرا آنها را درگیر روند کنید و هرچه بیشتر می توانید رمز و راز از آن به دست بیاورید


 2- آماده سازی کودکان بالغ

امیدوارم قرار گرفتن فرزندان در معرض واقعیت مرگ در سنین نوجوانی به شما در تجهیز آنها برای برخورد با مرگ و میر شما در سن بلوغ کمک کند. هرچه پیرتر می شوید، در مورد گزینه های بازنشستگی وضعیت مالی خود و نحوه پیش بینی توزیع املاک خود پس از مرگ، باز و صادق باشید. اگر بین فرزندانتان اختلاف نظر در مورد دارایی ها وجود داشته باشد، باید سریع آن را از بین ببرید، و در صورت لزوم، با یک پزشک خانواده مشورت کنید تا هرگونه نارضایتی طولانی و یا احساس ترک تحصیل فرزندانتان را احساس کند.

ممکن است فرزندان بزرگسال شما با مرگ و میر شما آرامش برقرار کرده باشند، اما شما هنوز هم می خواهید که آنها بعد از مرگ، در بهترین وضعیت مالی ممکن باشند، حتی اگر سفر عاطفی آنها کاملاً کامل نباشد. در نظر بگیرید که فرزندان بزرگسال خود را در هرگونه تصمیم گیری در مورد خانه سازی درگیر کرده و موضوع خانه مشترک، چند نسل را با آنها در میان بگذارید. قبل از ارائه این ایده در مورد انتظارات و پویایی خانواده خود با فرزندان خود و هر فرزندی که ممکن است داشته باشند صادق باشید.


3- آماده باشید تا به سؤالات سخت پاسخ دهید.

زندگی اغلب پیچیده است و بعضی اوقات می تواند کثیف شود. حتی اگر شما مرگ و میر خود را پذیرفته اید و پس از مرگ برای خانواده خود برنامه ریزی کرده اید، کاملاً طبیعی است که بخواهید هر گونه درهم و برهمی را کنار بگذارید و روند را تا حد ممکن صاف کنید. اما می خواهید به سؤالات سختی بپردازید که توسط برنامه ریز املاک و مستغلات شما و شریک زندگی شما وجود دارد. گول زدن یا محافظت از اطراف آنها گزینه مناسبی نیست.

این می تواند امنیت مالی خانواده شما را پس از مرگ شما ایجاد کند یا از بین ببرد، بنابراین باید با برنامه ریز املاک خود صادقانه و گشاده باشید. علاوه بر این، شما باید همسر یا شریک زندگی خود را تشویق به انجام همان کار کنید. به آنها یادآوری کنید که هیچ داوری وجود ندارد و شما باید بتوانید با برنامه ریز خود برای گفتگوی منافع کسانی که درگیر آن هستند، گفتگو صریح داشته باشید.


4- یک اعتماد وثیقه ای را در نظر بگیرید.

این امانت ها، که در اراده و نیت نهایی شما وجود دارد، روشی برای انتقال دارایی به فرزندان، اقوام دارای معلولیت یا دیگران هستند که ممکن است در زمان مرگ شما آماده انجام مسئولیت برای خود نباشند. برای خانواده هایی که فرزندان خردسال دارند، این امر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

برای نظارت بر مدیریت دارایی های مورد اعتماد تا زمانی که فرزندانتان به سن خود نرسند، به یک متولی نیاز خواهید داشت. اگر احساس می کنید که اعتماد به نفس برای شما مناسب است، در مورد گزینه های خود و اینکه سایر عوامل چه مواردی را مدنظر دارند، با وکیل مشورت کنید.


5- برنامه خود را به روز نگه دارید.

هر پنج سال یکبار، املاک و برنامه های خود را برای توزیع آن بعد از مرگ تجدید نظر کنید و مواظب باشید که برنامه شما بازهم ارزش های شما و همچنین هرگونه تغییر در شرایطی را که ممکن است از زمان آخرین بررسی املاک شما ایجاد شده باشد، بازبینی کنید. برنامه های خود را با ذینفعان خود دوباره بررسی کنید و زندگی در حال تغییر آنها را نیز در نظر بگیرید.

شاید وارثی که پنج سال پیش به شدت به یک خانه احتیاج داشته باشد، اکنون دارای یک تجارت پر رونق است و دیگر نیازی به کمک اضافی ندارد، در حالی که دختر شما اخیراً نوزادی را به دنیا آورده است که نیازهای ویژه ای دارد و تا آخر عمر به کمک مالی نیاز دارد. هر دو شرایط در برنامه ریزی املاک و مستغلات قابل توجه است، اما شما فقط در صورت تحمل درد می توانید در آگاهی از آنها، تمام این نیازهای متغیر را در نظر بگیرید.

 

مرجع

خودخواهی‌هایی که به رابطه‌تان آسیب می‌زنند

۷۰۷ بازديد

ما انسان‌ها تمایل داریم به نیاز‌های خودمان بیش از اندازه توجه کنیم و بیشتر به دنبال خواسته‌های خودمان باشیم تا دیگران.

در دنیای امروز به سختی می‌توان کسی را پیدا کرد که اصلا خودخواه نباشد و برای همین وقتی کسی را می‌بینیم که واقعا خودخواه نیست، او را تحسین می‌کنیم. رفتار‌های خودخواهانه‌ی ما می‌توانند جنبه‌های زشتی از رابطه‌مان باشند. رفتار‌هایی که ما برای راضی کردن خودمان پیش از دیدن نیاز‌های دیگران در پیش می‌گیریم تبدیل به عاداتی می‌شوند که دست کشیدن از آن‌ها دشوار است، اما غیرممکن نیست. در این مطلب نگاهی می‌اندازیم به برخی عادات خودخواهانه‌ای که بر روابط‌مان سایه می‌افکنند و آن را زشت می‌کنند.

خیلی از ما گاهی نسبت به وقت‌های کوچک‌مان هم زیادی وسواس نشان می‌دهیم. چند بار پیش می‌آید که از جمله‌ی «وقتم هدر رفت» استفاده کنید؟ احتمالا بار‌ها در زندگی‌تان آن را به زبان آورده‌اید، شاید هم همین دیروز! وقتی صحبت از وقت و زمان می‌شود به راحتی ممکن است در دام خودخواهی بیفتیم، اما مدام به وقت خود اهمیت دادن خطرناک است. شما تنها آدم وجود در رابطه‌تان نیستید!

هرگز فراموش نکنید که در زندگی مشترک، زمان نیز مانند هر چیز دیگری مشترک است. به جای اینکه فکر کنید کاری که همین الان انجام می‌دهید، مهمتر از هر چیز دیگریست، قدمی به عقب بردارید و وقت و زمان همسرتان را نیز مدنظر قرار دهید. آیا همسرتان هم در برنامه ریزی شما نقشی دارد؟ اگر نه، پس باید رویه‌ی خود را اصلاح کنید. یک گفتگوی صمیمی و مثبت با همسرتان را ه. حل ترک عادت شماست.

ما انسان‌ها خودخواهیم! وقتی سعی داریم با انسان دیگری رابطه‌ای برقرار کنیم، باز هم فقط به خودمان فکر می‌کنیم. بعضی‌ها راحت‌تر می‌توانند تمایلات خودخواهانه‌ی خود را تا حدودی کنار بزنند، اما برای عده‌ای دیگر واقعا سخت است. نیاز‌ها همیشه فیزیکی نیستند؛ همه‌ی ما نیاز‌های روحی و معنوی زیادی داریم.

شما باید همان رفتاری را که انتظار دارید همسرتان با شما داشته باشد نسبت به او انجام دهید. اگر همیشه فقط خواسته‌های خودتان الویت داشته باشند چگونه توقع دارید او جور دیگری رفتار کند؟ رابطه زناشویی به این معنی نیست که خودتان را فراموش کنید بلکه باید به نیاز‌های همسرتان هم اهمیت دهید و دلسوزانه رفتار کنید تا تعادل مطلوبی برقرار شود. تصور کنید وقتی همسرتان ببیند شما به نیاز‌ها و خواسته‌های او توجه دارید، برای شما چه فداکاری‌هایی خواهد کرد.

این جنبه از خودخواهی واقعا زشت و آزاردهنده است و متاسفانه به راحتی نیز تبدیل به یک عادت همیشگی می‌شود. وقتی در مورد مشکلات‌تان حرف می‌زنید، مخصوصا زمانی که چیزی شما را عصبانی کرده است، دور از انتظار نیست که طرف مقابل را بابت احساسی که دارید متهم کنید و مقصر بدانید. مراقب باشید در این دام گرفتار نشوید. احساسات شما مهم‌اند و باید آن‌ها را به زبان بیاورید، مخصوصا وقتی که می‌خواهید کاملا روراست و شفاف باشید، اما کلمات خود را هوشمندانه انتخاب کنید. احساسات شما هر چقدر هم که مهم باشند نباید ابراز آن‌ها به قیمت آزردگی همسرتان تمام شود.

برای شنیدن حرف‌های همسرتان وقت بگذارید و به همدیگر اجازه دهید احساسات هم را در موقعیت‌های گوناگون بدانید. بگذارید زمان‌هایی که با هم اختلاف دارید، فرصتی باشد برای به اشتراک گذاشتن موثر احساسات. شما این حق را دارید که چیز‌هایی را که منجر به خشم و رنجش‌تان شده‌اند بروز دهید، اما هرگز اجازه ندارید طرف مقابل را در موقعیتی قرار دهید که فکر کند احساسات او مهم نیستند.

قوانین منصفانه جنگیدن را بلد باشید و به هم فرصتی برابر بدهید. جملات و کلماتی که از دهان شما خارج می‌شوند مسئولیت احساسات‌تا ن. را بر عهده دارند، بنابراین انتخاب واژه‌های مناسب هنر و مهارتی است که به آن نیاز دارید. این فرمول را فراموش نکنید: «من احساس... می‌کنم وقتی که تو..، زیرا...».

شکستن عادت زشت خودخواهی اصلا کار ساده‌ای نیست، اما قابل انجام است. یادتان باشد ارزش قائل شدن برای طرف مقابل، اولین قدم برای دور شدن از خودخواهی است. وقت شما همیشه هم فقط متعلق به خودتان نیست، این فقط شما نیستید که احساس دارید، فقط شما نیستید که نیاز‌ها و خواسته‌هایی دارید و تنها شما نیستید که باید مورد احترام باشید. تمرین کردن برای ترک عادت خودخواهی هر چقدر هم که دشوار باشد ارزشش را دارد، چون دست آورد‌های آن به رابطه‌ی شما رنگ و بویی تازه می‌دهد که هر دوی شما از آن سود خواهید برد.

 

 

مرجع